نماینده - نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی هرچند مخاطب خود را در میان دلهای آگاه یافته است و میرود که حجابهای ایجادشده از سوی قدرتهای جهانی غیر صادق از هم بگسلد و همگان بدانند که در سالهای متمادی گذشته چگونه صنعت اسلام هراسی غرب به جریان افتاده و چه ضررهایی را متوجه ملتها و مردم جهان کرده است ولی از سوی دیگر ضدانقلاب داخل و خارج کشور را نیز همسو با این قدرتها به تکاپو واداشته است.
بعدازآن که پیام مهم آیتالله خامنهای در فضای مجازی بازنشر شد ساعتها طول کشید تا رسانههای غربی به یک سیاست واحد در برابر این نامه رسیده و آن را بازتاب دهند.
جالب آنکه این رسانهها که بهروز و بهثانیهبودن مشهور و معروف هستند پیام رهبر انقلاب را ۲۴ ساعت پس از انتشار بازنشر کردند و صدالبته اغراض سیاسی مدنظر خود را بر آن افزودند تا متن پیام تحتالشعاع قرار گیرد.
سوی دیگر میدان در نوع خود جالبتوجه است، واکنش ضدانقلاب و اپوزیسیون فراری اکثراً آمریکا نشین که به محتوای نامه پرداخته و از آن استنباطهایی کردهاند که سخیف و سطحی بودن آن بهمجرد اندک مداقهای در آن روشن میشود.
در ادامه به پارهای از این ادعاها و واکنشها اشاره میشود تا روشن شود چگونه برخی مدعیان به فرموده رهبر عزیز انقلاب «آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند»
اکبر گنجی ضدانقلاب آمریکا نشین که پیشازاین خواستار آزادی حقوق همجنسبازها شده بود در یادداشتی که رادیو زمانه آن را منتشر کرد نوشت: او [آیتالله خامنهای] جوانان مغرب زمین را دعوت میکند تا بهطور مستقیم به قرآن، زندگی پیامبر اسلام، آموزههای انسانی و اخلاقی او، رجوع کنند و از خود بپرسند که: «همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟»
وی ادامه میدهد: در گام بعد، خواستهای ناممکن را مطرح میسازد. خوانش مستقیم قرآن و سنت، بدون تأثیرگیری از «پیشداوریها»، «تبلیغات منفی» و «چهرهپردازیهای موهن و سخیف» که مانع شناخت اسلام حقیقی شده و «امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب» میکند.
گنجی مطالعه بدون پیشداوری را غیرممکن میخواند و تقاضای چنین مطالعهای را ناشی از کمسوادی میخواند وی میگوید «هرگونه فهم و تفسیری از متون مقدس دینی، متکی بر «پیشانگاشتها» و «پیشداوریها» است. بدون پیشفرضها و پیشداوریها نمیتوان هیچ متنی را خواند. ذهن آینه شفاف نیست، عینکی رنگارنگ از تئوریهاست. خواننده هم نمیتواند از «سد احساسی و عاطفی» عبور کند. همه اینها با خواننده و مفسر همراهاند و اینگونه است که تفسیر زاده میشود. اینها جزء ابتداییترین اصول دانش هرمنوتیکاند.»
نقد گنجی بخش دیگری نیز دارد و آن اینکه «او در ابتدای زمامداری سیاسی منکر قرائتهای متفاوت از دین شد و روحانیت را مفسر رسمی دین معرفی کرد. تحولات زمانه او را مجبور کرده تا حتی به روایتهای بی طرفه و مستقیم جوانان مغرب زمین از اسلام رضایت دهد.»
رسانههای دیگر ضدانقلاب نیز به قلم تعدادی از اپوزیسیون خارج نشین چنین شبهاتی را مطرح کردهاند.
ازجمله اینکه رهبر انقلاب با نامه اخیر خود بر اسلام منهای روحانیت صحه گذاشتند! مازیار شکوری گیل چالان در این رابطه در مقالهای نوشته است: نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی مؤید اسلام منهای روحانیت است!
این شبهات بهاندازهای سخیف است که به قول منطقیان بهمحض تصور بر بطلان آن میشود رسید.
در ادامه به نکاتی هرچند مختصر ولی کافی و وافی در این زمینه اشارت میکنیم و میگذریم.
۱- رابطه پیشفرض، تفسیر و علم!
در رابطه با تأثیر پیشفرضها در تفسیر متون نظرات متفاوتی در غرب و جهان اسلام مطرح است، در میان اندیشمندان غربی نیز از گذشته تاکنون نظرات واحدی در این رابطه مطرح نبوده است.
در عصر مشهور به روشنگری در غرب هرگونه پیشداوری مردود شمرده میشود. مقصود آنها از پیشداوری، هرگونه معرفتی است که با روش عقلی به دست نیامده است. القائات رسانهها و نیز هراس افکنی های قدرتمداران از یک دین آسمانی چون اسلام را میتوان در این راستا ارزیابی کرده و به تحلیل نشست.
در دیدگاه دوم که به پارهای از اندیشمندان معاصر تعلق دارد پیشداوریها نه لزوماً تأثیر منفی در داوریها دارند و نه اصلاً اجتنابناپذیرند.
هایدگر و گادامر در شرح و بسط علمی نظریه اخیر سهیم بودهاند.
اما مفسران، متکلمان و اندیشمندان اسلامی نظر دیگری دارند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تأکید میکنند «کسی که میخواهد بفهمد آیه قرآن چه میگوید، باید تمامی معلومات و نظریههای علمی خود را موقتاً فراموش کند و به هیچ نظریه علمی تکیه نکند.»
عباسعلی عمید زنجانی نیز در مبانی و روشهای تفسیر قرآن مینویسد: هر مفسری در ظرف ذهنی خود که با مجموعهای از منظومههای فکری همراه است، معنی آیه را درک و تصور مینماید ... مفسر باید سعی کند خود را در فضایی خالی از آراء و افکار ذهنی خود فرض نماید و اجازه دخالت به پیشفرضهای خود در معنای آیات ندهد ... اما تأثیر احتمالی ذهنی به دور از اختیار و اراده مفسر نه قابلپیشگیری است و نه تکلیف به آن میسر است.
هرچند که اندیشمندان نظرات متفاوتی و حتی بینابین میانه این دو نظر نیز دارند ولی سخن گنجی و همتایان او مبنی بر اینکه یک نظر غالب در میان اندیشمندان بوده و مخالفین این نظر بیسواد بوده و اطلاعی از جهان علم و اندیشه ندارند کوتهفکرانه به نظر میرسد.
درحالیکه در خود غرب نیز یک نظر غالب در این رابطه وجود ندارد چگونه میتوان یک نظر را مفروض قطعی دانسته و مخالف آن را بیسواد خواند؟!
طبیعی است که آدمی نمیتواند همه آنچه را که در ذهن و مانع تفکر میشود را از پیش روی بردارد ولی انتظاری که رهبر عزیز انقلاب مطرح کردهاند نه برداشته شدن همه پیشفرضهای غیرقابلاجتناب که حرکت بهسوی کسب معرفت از منابع اصیل غیر تحریفشده میباشد.
سخن اینجا است که آیا برای رسیدن به معرفت میتوان به رسانههایی که یکسویه و برای فربه کردن صنعت اسلام هراسی تأسیس شده و به حیات خود ادامه میدهند اعتماد کرد؟
بهیقین نمیتوان ...
۲- منبع معرفت؛ بدون واسطه یا ...
ضدانقلاب اینگونه تبلیغ میکند که رهبری با فراخواندن جوانان اروپا و آمریکای شمالی به مطالعه بیواسطه دین نقش علما و روحانیت را نفی کرده و درواقع اسلام منهای روحانیت را پیشنهاد کردهاند!
آنچه روشن و واضح است کسی که میخواهد بهعنوان نمونه از تهران عازم مشهد شود ابتدا اراده میکند که به این سفر برود بعد از آنکه اراده کرد اقدام به تهیه بلیت، رزرو هتل و ...میکند.
هیچکدام از این مراحل نافی مرحله دیگر نیست.
کسی که میخواهد عازم مشهد شود ابتدا باید بهضرورت این سفر علم پیدا کند، مطالعه و پژوهش نیز اینگونه است کسی که میخواهد درباره یک دین مانند اسلام و حقانیت و یا بطلان آن پژوهش کند ابتدا باید خود به یک شمای کلی از آن دسترسی پیدا کند و طبیعی است که رسیدن به این شمای کلی جز از طریق منابع دستاول نمیتواند باشد.
شهید ادواردو آنیلی درباره مسلمان شدن خود میگوید در کتابخانه نشسته بودم و به ناگاه کتابی را در قفسه دیدم و مرا بهسوی خود جذب کرد که سطوری از آن را بخوانم، قرآن بود ...وقتی صفحاتی از آن را خواندم به این استنباط رسیدم که این کتاب نمیتواند زمینی باشد و در نتیجه به تحقیق و پژوهش پرداختم ...
شهید آنیلی بعد از آنکه به یک شمای کلی با مطالعه منابع دستاول میرسد بهسوی مطالعه تکمیلی حرکت میکند و در این مسیر به علمای ربانی ارتباط میگیرد و با هر کسی که احتمال میدهد در این مسیر علمی دارد و علم او میتواند برای رسیدن او به حقیقت مفید باشد.
علمای ربانی و مراجع عظام تقلید نیز همواره گفتهاند که یک مسلمان بایستی در اصول دین خود به نتیجه برسد و در یک کلام نمیتواند در اصول تقلید کرد.
از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب در نامه خود جوانان اروپا و آمریکای شمالی را نه به اسلام که به مطالعه و پژوهش دعوت کردهاند.
از کجای این نامه میتوان استنباط کرد که رهبری عزیز انقلاب جوانان اروپا و آمریکای شمالی را به مطالعه دین و رسیدن به حقیقت از غیر مسیر روحانیت دعوت کردهاند؟!
در این زمینه گفتنیهای فراوانی است که صد البته از آن جایی که معتقدیم این گفتنیها اصل پیام رهبر انقلاب را تحتالشعاع حاشیهها میکند از آنها میگذریم و به این بسنده کرده و این سؤال را مطرح میکنیم که بهراستی فهم اسلام بدون واسطه رسانههای مغرض چه ایرادی دارد که اینگونه عدهای به هراس افتادهاند؟!
نظر شما